دستم رو روی چوب خام روشن نارنج میکشم. بویش مستم میکند. مداد را بر میدارم و طرحی مبهم را رویش نقاشی میکنم. مثل اینکه کلافه باشم بر میگردم جاهایی که مبهم است دوباره پر رنگ میکنم. ار موئی را بر میدارم. کالبدی مبهم از انسان را برش میدهم. سپس نوبت مقار هست سطحش را تراش میدهم. پستی و بلندی های ظاهرش و تمام جذابیت جسمیش را به ظرافت طرح میزنم. بعد سطحش را با سنباده کاملا صاف و یکدست میکنم. تمام سر تا پاش رو پولیش میزنم جوری که برق میزند. با خوشحالی و ذوق بهش نگاه میکنم. بعد که لبخندم تمام شد. میسوزانمش. آری، تمام انتقامم همین پشته از تک چوبهای سوخته هست.  

داستانک 9

داستانک 5

داستانک 8

میکنم ,تمام ,مبهم ,میدارم ,میدهم ,هست ,را بر ,سطحش را ,بر میدارم ,تمام سر ,میکنم تمام

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

milikhayat24 لوازم یدکی 407 گاه نوشته های یک مسافر وبلاگ نمایندگی آزادی کتابخانه عمومی شهدای مدافع حرم شاهد شهر shabshab وبلاگ شخصی پویا مطلبی hossinpur یا صاحب عصر و زمان taninchatroom